عشق یعنی کوچه های خاکی تهران سال 1320.
یعنی سر ظهر تابستان، دوچرخه سواری که بی خیال می گذرد، پوست هندوانه ای که در جوی آب بالا پایین می رود. یعنی انتظار پشت پنجره. یعنی سنتور، کلیک، دف. عشق یعنی من و تو سال ها قبل از این که متولد شویم، یعنی قهوه خانه سر گذری که حالا کافی نت شده، یا کافی شاپ، یا مانتو فروشی.
عشق یعنی تهران در تابستان سال 20.
و این را فقط من و تو می دانستیم حتی قبل از آن که متولد شویم.
۱۳۲۰ عدد خوبی است می شود عاشقش شد