رباعیات مولوی

در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟  

زهراب چشیده ام مرا قند چه سود؟ 

گویند مرا که بند بر پاش نهید 

دبوانه دلست؛پای در بند چه سود؟

مولوی: دیوان شمس، رباعیات

بر من در وصل بسته می دارد دوست/ دل را به عَنا شکسته می دارد دوست

زین پس من و دل شکستگی بر در او/ چون دوست دل شکسته می دارد دوست 

  

ای نور دل و دیده و جانم چونی؟/ وای آرزوی هر دو جهانم چونی؟ 

من بی لب لعل تو چنانم که مپرس/ تو بی رخ زرد من ندانم چونی

من و زبل خان و تورنتو

خیلی سرم شلوغه. یعنی راستش از من بپرسی همیشه سرم شلوغه ولی این روزا دیگه واقعاً دارم مبارزه می کنم.... در کلاس درس، سر کار در آزمایشگاه، در کتابخانه (مشغول مید ترم های عریض و طویل)، در آشپزخانه (رفتم نورث یورک گوسفندی خریدم، چه آبگوشتی بار گذاشتم، انگشتات رو هم می خوای بخوری)، پشت میز، پشت کامپیوتر، پای اجاق، تو لاندری....زبل خان اینجا زبل خان اونجا زبل خان همه جا!...

دیوار نوشته ها

از دیوار نوشته های جنگ جهانی:

-         به خورشید ایمان دارم حتی اگر پشت ابر باشد،

به عشق ایمان دارم حتی اگر آن را لمس نکرده باشم

و به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد.

من دوست دارم این جمله را هم اضافه کنم:

... و به خودم ایمان دارم حتی اگر کاری را به اشتباه انجام داده باشم.  

مولانا، رباعیات شمس

هر روز دلم در غم تو زار تر است

وز من دل بی رحم تو بیزار تر است

بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا

حقا که غمت از تو وفادار تر است.

                                                         مولانا، رباعیات شمس

It takes many leaves before a tree is able to shade

Dr Laura Schlesinger