شنیدم که وقتی سحرگاه عید / ز گرمابه آمد برون بایزید
یکی طشت خاکسترش بیخبر / فرو ریختند از سرایی به سر
همی گفت شولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی
که ای نفس من در خور آتشم / به خاکستری روی درهم کشم؟
بزرگان نکردند در خود نگاه / خدا بینی از خویشتن بین مخواه
بزرگی به ناموس و گفتار نیست / بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت / تکبر به خاک اندر اندازدت
به گردن فتد سرکش تند خوی / بلندیت باید بلندی مجوی
ز مغرور دنیا ره دین مجوی / خدا بینی از خویشتن بین مجوی
گرت جاه باید مکن چون خسان / به چشم حقارت نگه در کسان
گمان کی برد مردم هوشمند / که در سرگرانی است قدر بلند؟
از این نامورتر محلی مجوی / که خوانند خلقت پسندیده خوی
نه گر چون تویی بر تو کبر آورد / بزرگش نبینی به چشم خرد؟
تو نیز ار تکبر کنی همچنان / نمایی، که پیشت تکبر کنان
چو استادهای بر مقامی بلند / بر افتاده گر هوشمندی مخند
بسا ایستاده درآمد ز پای / که افتادگانش گرفتند جای
گرفتم که خود هستی از عیب پاک / تعنت مکن بر من عیبناک
یکی حلقهی کعبه دارد به دست / یکی در خراباتی افتاده مست
گر آن را بخواند، که نگذاردش؟ / وراین را براند، که باز آردش؟
نه مستظهرست آن به اعمال خویش / نه این را در توبه بستهست پیش
با سلام
شما دوست عزیز می توانید با مراجعه به سایت رایگانت ، سایت یا وبلاگ خود را به صورت کاملاً رایگان و بدون هیچگونه شرطی ، مانند تبادل لینک یا عضویت تبلیغ کنید.
ضمناً تبلیغات شما می تواند به صورت متنی یا به صورت لوگو و بنر باشد.
همچنین با عضویت در رایگانت می توانید از شمارنده های زیبای رایگانت به صورت رایگان استفاده کنید.
لازم به ذکر است که تبلیغات شما علاوه بر نمایش در سایت رایگانت در سایر سایت ها و وبلاگ های عضو رایگانت نیز نمایش داده می شوند
در رایگانت همچنین می توانید از تعداد زیادی کتاب و نرم افزار رایگان استفاده کنید و در صورت تمایل کتاب ها و نرم افزارهای خود را نیز به رایگانت اضافه کنید تا دیگران نیز از آنها استفاده کنند
حتماً تبلیغات در رایگانت را امتحان کنید
گر آن را بخواند، که نگذاردش؟
وراین را براند، که باز آردش؟
این بیتش رو خیلی دوست دارم هر وقت کسی چوب لای چرخم میذاره.. برا خودم می خونم . ممنون
مسئولیت نظر بدون اسم قبلی رو به عهده میگیرم...